برچسب: داستانهای کوتاه آموزنده

  • داستان دزدی که در خزانه، نمک سلطان را خورد

    داستان دزدی که در خزانه، نمک سلطان را خورد

    داستانهای آموزنده   او دزدى ماهر بود و با چند نفر از دوستانش باند سرقت تشکیل داده بودند. روزى با هم نشسته بودند و گپ مى زدند. در حین صحبتهاشان گفتند: چرا ما همیشه با فقرا و آدمهایى معمولى سر و کار داریم و قوت لایموت آنها را از چنگشان بیرون مى آوریم؟ بیائید این…