برچسب: قصه موش کور

  • قصه ی کودکانه «موش کور»

    قصه ی کودکانه «موش کور»

    قصه ی کودکانه «موش کور»   موش کور کوچولو توی اتاقش روی تخته سنگی نشسته بود. مادرش توی اتاق آمد و گفت : «بیا برویم غذا بخوریم. » موش کور کوچولو گفت : «دلم می‌خواهد از لانه بیرون بروم.» مادر با تعجب او را نگاه کرد : «بیرون بروی؟ مثلاً کجا؟» موش کور کوچولو آهی…