اس ام اس زیبای پاییز
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آنها پیشی میگیرند از یکدیگر
برای فرش کردنِ مسیرت…
گنجشکها از روی عادت نمیخوانند
سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند
برای خوشآمد گفتن به تو…
•
•
به چشم هایم خیره که می شوی
بوی تند قهوه هایت
اعتیادم را بیشتر می کند
و من
متهم ردیف اول لبهایت
عصرهایم
در حیاطی می گذرد
که پاییز
عشوه گریهایت را
به درخت تزریق می کند…
•
•
حالا که تو رفته یی می فهمم
دست های تو بود
که به نان طعم می داد
پنیر را به سفیدی برف می کرد
و روز می آمد و سر راهش با ما می نشست
حالا که تو رفته یی
و ملال غروبی نان را قاچ می کند
و برگ درختان
به بهانۀ پاییز
ناپدید می شوند.
•
•
پاییز دلگیر نیست…
دلم گیر پاییز است…
•
•
برای من
یک فنجان غروب
برای میهمان
یک فنجان پاییز بریز،
لبسوز باشد…
– باران؟
– ببارد
اما ریز
– مطرب؟
– بیاید
آنکه دستی به جعد یار دارد نیز…
•
•
پاییز،
دلم تازه تر است
از قدرت عاشقی فداکارتر است
وه این چه شگرفی ست که جان می طلبد
هر آنکه به این فصل هوادارتر است
•
•
بوی قهوه تند
برایم همیشه به یاد ماندنی ست
یاد آن عصر دل انگیر پاییز می افتم
که تو ناگاه مرا در کافه ای دور دست بوسیدی
•
•
به این روزها بگو به احترام بودنت بایستند.
به این ساعتها بگو آهستهتر بروند؛
میخواهم کنار دستهایت مقبرهای بسازم
و تمام ابرها را از تمام پاییزها،
تمام گنجشکها را از تمام درختها،
به صبح این خانه بیاورم،
ساعت را کوک کنم
و در انتظار «صبح بخیر» تو دراز بکشم.
•
•
سراسر سرما را همینجا میمانم
کنار تو و دستانت
پاییز هم که بشود
گنجشکها
به هیچ فصل دیگری،
کوچ نمیکنند
•
•
آرامم!
کنارِ تو حرف میزنم
چای میریزم
تنَت را بو میکنم وُ
لبت را میبوسم
دستت را میگیرم
و بهسمتِ پاییز قدم میزنم وُ
دل، بهدریا میزنم
•
•
به تو فکر می کنم
و برگ های زرد
یکی یکی
شکوفه می شوند
راستی
آنجا هم
پاییز
این همه زیباست؟
•
•
تو پنجرهای رو به مدیترانهای
و ترانهای که
هزار جایزهی گِرَمی را
درو خواهد کرد!
دیواری هستی میان من و مرگ
و گلی که
پاییز از عطرش پا سست میکند…
•
•
پاییز
آرام
آرام
قد مى کشد
اما هنوز
بوى بهار مى آید
از کوچه اى
که تو در آن
مرا بوسیدى…
•
•
پیش رویم:
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام:
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم
•
•
پاییز میرسد که مرا مبتلا کند
با رنگهای تازه مرا آشنا کند
پاییز میرسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
او میرسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوههای تازه بیارد، خدا کند
•
•
پرندهها موجودات خوشخیالی هستند
میدانند پاییز از راه میرسد
میدانند باد میوزد،
باران میبارد
اما خاطراتشان را میسازند…
پرندهها همهچیز را میدانند..
اما، هر پاییز که میشود
قلبشان را برمیدارند و
به بهار دیگری کوچ میکنند…
•
•
بانو!
ما میان پریشانی و سالخوردگی
گمشدن دوباره ی جهان را
گریه می کنیم
و این آفتاب بی رمق پاییز
گلوی هیچ پرنده ای را گرم نمی کند
اگرچه، آنقدر مهربان باشد
که تا آمدن شکوفه های سیب
در سبد بماند.
•
•
بوی نارنج میدهی
عشق من!
بهار میآیی
یا پاییز میرسی؟
•
•
خنده ی تو در پاییز
در کناره ی دریا
موج کف آلودش را
باید برفرازد
و در بهاران عشق من!
خنده ات را می خواهم
چون گلی که در انتظارش بودم
گل آبی…
گل سرخ…
•
•
نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد
گل از تو گلگون تر
امید از تو شیرین تر
نمی شود پاییز
فضای نمناک جنگلی اش
برگ های خسته ی زردش
غمگین تر از نگاه تو باشد
نمی شود که تو باشی، من عاشق تو نباشم