-
دو حکایت جالب از باب دوم گلستان سعدی
حکایت از باب دوم گلستان سعدی حکایت اول یکی از بزرگان گفت: پارسایی را چه گویی در حق فلان عابد که دیگران در حق وی به طعنه سخن ها گفتهاند؟ گفت بر ظاهرش عیب نمیبینم و در باطنش غیب نمیدانم. هر که را جامه پارسا بینى پارسا دان و نیک مرد انگار ور ندانى که…