برچسب: شعر های کودکانه

  • قصه موش موشی

    قصه موش موشی

    قصه آموزنده درباره زود خوابیدن   توی یه دشت زیبا و سر سبز خانواده‌ای زندگی می‌کردن که به خانواده مموشیا معروف بودن ….مامان موشه و بابا موشه ده تا بچه داشتن. بین این ده تا بچه مموشیا یکیشون شبا دیر میخوابید اسمش موش موشی بود.. یه بچه موش زرنگ وناقلا..ازبس شبا دیر میخوابید روزا تا…

  • هر وقت ترسیدی با خدا حرف بزن!

    هر وقت ترسیدی با خدا حرف بزن!

    قصه های کودکانه   چند روزی می شد که حال مامان خوب نبود استفراغ می کرد و بی حوصله بود. دست و پایش هم درد می کرد. بد اخلاق بود. چند بار با بابا رفتند دکتر. یک شب که می خواستی بخوابیم حال مامان بد شد. بابا بردش بیمارستان. در خانه را بستند نشستم رو…