-
فروش یک نوزاد در تهران در کمتر از 5 دقیقه!
«سیگار را میتکاند و باز بدون اینکه لبهایش تکانی بخورد، میگوید “چون تویی قبول میکنم”. با همان صورت یخزده. حرفهایمان در کمتر از 5 دقیقه تمام میشود و معامله جوش میخورد و بچهاش را میفروشد.» روزنامه ایران نوشت: مددکار بیمارستان میپرسد: «آمدهاید نوزاد را بخرید؟» میگوییم: «آره» میگوید: «پس صدایش را درنیاورید.» مأمور پارک میگوید:…