احمدى نژاد : على دايى را بركنار كنيد!


، محمد علی‌آبادی از آخرین بازماندگان دولت احمدی‌نژاد در دولت جدید بود؛ مدیری غیرورزشی در کمیته ملی المپیک. او از سازمان تربیت‌بدنی تا ریاست اوپک و کمیته ملی المپیک را در کارنامه دارد و حالا از خاطرات حضورش در ورزش می‌گوید.

با توجه به تجربه و سابقه شما در ورزش و مدیریت کلان ورزش که داشتید، از زمانی که وارد کمیته ملی المپیک شدید چه تفاوت‌هایی در این بخش و بخش‌های مدیریتی دیگری که در آن حضور داشتید، وجود داشت؟

برای اینکه وارد چنین بحثی شویم ابتدا باید کمی به عقب‌تر برگردم. زمانی که من به سازمان تربیت بدنی آمدم، جایگاه ورزش ما در آسیا دهم و در بخش جهانی و المپیک در جایگاه پنجاه و دوم بود. ورزش بانوان بشدت ضعیف بود و بانوان ما در عرصه بین‌المللی حضور نداشتند. اعتبارات ورزشی ما بسیار پایین بود و جوابگوی حداقل نیاز‌های ورزش نبود. زیرساخت‌ها که بزرگ‌ترین نیاز ورزشکاران برای تمرین و آمادگی است، بسیار ضعیف بود و بسیاری از موارد دیگر که این چیز‌هایی که اشاره کردم مورد اصلی و شاخص آن بودند. موقعی که وارد وزارت ورزش شدم، یک مدت ۶ ماهه را فقط به تحقیق، بررسی و مطالعه اختصاص دادم. در ۶ ماه به تمام استان‌ها سفر کردم و با هیأت‌های مختلف استانی، بسیاری از ائمه‌های جمعه، استانداران، مدیران استان​ها، باشگاه‌ها، ورزشکاران و پیشکسوتان جلسه گذاشتم و نقطه نظرات آنها را جمع‌آوری کردیم و تیمی بود که به هر استانی می‌رفتیم، موضوع‌‌ها را می‌نوشت و در آن نقاط مشترک را مشخص می‌کرد.

شما دغدغه ورزش قبل از ورود به این عرصه را داشتید؟

من به عنوان یک مدیر، حرفه‌ای نگاه می‌کردم و برای اینکه وارد عرصه‌ای شوم باید ابتدا آن را بشناسم. اول باید نقاط ضعف، قوت‌ها و به اصطلاح wot را بشناسم.

چون شما به آقای احمدی‌نژاد نزدیک بودید این سؤال را می‌پرسیم. پیشنهاد حضور در ورزش از طرف شما به آقای احمدی‌نژاد بود یا ایشان این مسئولیت را به شما دادند؟

دقیقاً خواسته آقای احمدی‌نژاد بود. وقتی که ایشان رأی آوردند، گزینه اصلی وزارت راه و ترابری من بودم و تا آخرین لحظه‌ای که نامه معرفی اعضا برای مجلس هم تهیه شده بود، نام من در آن لیست قرار داشت، اما به هرحال، ایشان رئیس جمهور بودند و تصمیم گرفتند آقای رحمتی در سمت خودشان باقی بمانند و من در جای دیگری فعالیت کنم.

از این تصمیم دلخور نشدید؟

نه، دلخور نشدم. آقای احمدی‌نژاد بار‌ها در جلسات دولت و حتی ورزش این مطلب را گفتند. بنده از زمانی که ایشان به شهرداری تهران رفتند یا وارد هیأت دولت شدند، حتی یک بار هم برای در اختیار گرفتن سمت، مستقیماً یا غیر مستقیم جلسه‌ای نداشتم. زمانی که بحث آبادگران به وجود آمد و آقای احمدی‌نژاد اتنخاب شدند، من علاقه‌مند بودم به کار‌های غیر دولتی بپردازم. در چند جا مشاور بودم. در کمیته امداد و ایران خودرو مشاور بودم و در یک بخش شهرداری تهران کمک می‌کردم و در یک بخش هم کار‌های خصوصی انجام می‌دادم و انگیزه‌ای برای ورود به کار دولتی نداشتم. فشار دوستان بود که نیاز داشتند. به توانایی‌ها و تجربه ۳۰ ساله من نیاز داشتند و از من خواستند به شهرداری بیایم. صریحاً می‌گویم که هرگز برای در اختیار گرفتن سمت، مستقیماً یا غیر مستقیم با آقای احمدی‌نژاد که با بنده دوست صمیمی هم بودند و ارتباط داشتیم، حرفی نزدیم.

این دوستی شما با آقای احمدی‌نژاد از زمان شهرداری شروع شد؟

نه، از زمانی که مسئول مهندسی قرارگاه قدس در آذربایجان غربی و کردستان بودم با ایشان آشنا شدم.

با آقای رحیمی هم…؟

نخیر. من آقای رحیمی را دورادور می‌شناختم، اما بیشتر از زمان دولت با ایشان آشنا شدم.

شما و آقای ثمره و چند نفر دیگر از حلقه کردستان بودید…؟

بله، آقای ثمره، زریبافان و آقای احمدی‌نژاد، چند نفری بودیم که از کردستان با هم آشنا شدیم و بعد از آن هم پراکنده شدیم و هر کس به کاری مشغول بود.

تا اینکه بحث شورای شهر مطرح شد؟

نه، تا اینکه من به عنوان معاون به بنیاد مستضعفان رفتم. آنجا آقای زریبافان، آقای مهندس هادیانی، آقای ثمره و آقای احمدی‌نژاد پیش من آمدند و من اینها را به عنوان اعضای هیأت مدیره آتی‌ساز گذاشتم. چند نفری از بچه‌های کردستان آمدند و با هم مشغول به کار شدیم. بعد از اینکه من از بنیاد مستضعفان بیرون آمدم، ارتباطات کاری ما تقریباً قطع شد، ولی گا‌هاً سالی یکی دو نشست با بچه‌های حلقه کردستان در ماه رمضان برگزار می‌کردیم تا اینکه بحث آبادگران پیش آمد. اصل گروه آبادگران آقای احمدی نژاد، زریبافان و بنده هم جزو آنها بودم که رفتیم شهرداری. در واقع آبادگران از طریق شورای شهر رأی آورد و این مجموعه به شهرداری تهران رفتند و دوباره شکل گرفتند.

برگردیم به همان بحث حضورتان در ورزش؟

بله، در واقع زمانی که من وارد وزارت ورزش شدم با دستور آقای احمدی‌نژاد بود و پذیرفتم. من مدیر استراتژیک هستم و سوابق من نشان می‌دهد که مدیر وزارتخانه‌ها بودم. نخستین وظیفه‌ام این بود که محیط را بشناسم. لذا همان اول کار به بخش‌های سازمان تربیت بدنی اعلام کردم کسی کارش را تعطیل نکند، شل نکند و کارشان را به همان شکل سابق و با قوت و قدرت انجام دهند و اجازه دهند ما بررسی‌هایمان را انجام دهیم. اعلام کردم هر کس با قدرت و سلامت کار کند و همپای ما بدود در جمع ما حضور خواهد داشت. به همین دلیل در زمان من کمترین افراد از بیرون سازمان آمدند و تمام افرادی که انتخاب شدند برای بخش‌های کاری کسانی بودند که از داخل سازمان تربیت بدنی انتخاب شدند. مانند آقای هاشمی، ارشدی و شاید نفراتی که من وارد سازمان کردم از انگشتان یک دست یا ۷-۸ نفر بیشتر نشد؛ چون اعتقاد دارم در ورزش ما ماندنی نیستیم، ولی گروه‌هایی هستند که متعلق و از جنس ورزش هستند. چه ما باشیم و چه نباشیم اینها خواهند بود. بنابراین باید اینها را تقویت کنیم چون اینها ماندگار خواهند شد و لذا در یک برنامه ۶ماهه شاید بیش از هزار جلسه در دفتر من و استان‌ها برگزار شد و در این جلسات به یک خط مشی کلی رسیدیم. به طور مثال به این نتیجه رسیدیم که زیرساخت‌های معمول پیشرفته دنیا، ۲ متر مربع به ازای هر نفر است. یعنی به ازای هر شهروند معادل ۲ متر مربع فضای ورزشی دارند، اما در کشور ما این رقم ۴ دهم مربع و ۲۰ درصد فضای لازم را داشتیم و بشدت از این نظر فقیر بودیم.

اما در انتقادی که به شما می‌شد می‌گفتند سازمان تربیت بدنی به هر جا که رسیده یک سوله زده و آن را فضای ورزشی کرده و بودجه کشور را در شرایطی که ما در تحریم بودیم به دلیل ارتباط خاص شما با آقای احمدی‌نژاد و اینکه گرفتن بودجه برای شما سهل‌تر بود به کار‌های عمرانی پرداختید، اما شما هیچگاه به این انتقادات جواب ندادید.

ببینید هر نقد را نباید جواب داد. افراد بسیاری هستند که یا آگاهی ندارند یا از روی غرض صحبت می‌کنند. به هر حال در روستایی که ۴ هزار جمعیت دارد که نمی‌توان سالنی را طراحی کرد که ۳۰ میلیارد هزینه دارد. در یک روستا باید در حد روستا و در شهر هم در حد بضاعت آن. سالن‌هایی که ساخته شده و خدمات می‌دهند به خوبی و با برنامه ساخته شده و به طور کلی می‌توان گفت رشد ورزش ما در حال حاضر مرهون ساخت چنین فضاهایی است. شما تا تخته شنا نداشته باشید مگر می‌توانید ورزشکار شناگر آموزش دهید؟ وقتی که رینگ و سالن بوکس نداشته باشید می‌توانید بوکسور تربیت کنید؟ شما تا زمانی که برای تیراندازی، مجموعه و تفنگ نداشته باشید مگر می‌توانید ورزشکاری تربیت کنید؟ این افراد کسانی هستند که دائماً از نظر رفتاری در حال چرخش هستند و ثباتی ندارند. یک زمانی فریاد همه این بود که ما جا نداریم ورزش کنیم، لذا باید ساخته می‌شد. اینها بر اساس نیاز و در چند سطح مختلف ساخته شده است. در تبریز، مشهد، اردبیل و در استان مرکزی و… ساختمان‌های بسیار شیک و کم نظیری در دنیا ساخته شده یا استادیوم‌های فوتبال و استخر‌های شنا در شهر‌های بزرگ شروع شده و ساخته شده؛ مثل همین استخر ۳گانه‌ای که در امجدیه ساخته شده است. ما در بعضی از استان‌ها سالن‌های ۲-۳ هزار نفره و بر اساس نیاز ساختیم و روی این کار کارشناسی شده است.

یعنی هر آجری که روی آجر گذاشته شده با برنامه‌ریزی بوده و این طور نبوده که در سفر‌های استانی​تان مردم شعار بدهند که ما سوله می‌خواهیم و بعد…؟

به من خیلی فشار آوردند که این سالن‌هایی که آقای احمدی‌نژاد گفته‌اند ۲۵ در ۳۶ بسازید. من زیر بار نرفتم و گفتم باید ۲۴ در ۴۲ که استاندارد باشد، ساخت؛ یعنی هم بتوان در آن والیبال بازی کرد، هم فوتسال و هم هندبال. بالطبع می‌بینید استخر‌ها و سالن‌هایی که ساخته شده هم از نظر ارتفاع و هم از نظر عرض و طول به گونه‌ای است که استاندارد ورزش‌های عمومی را دارد؛ مثلاً جایی سالن مخصوص تیراندازی می‌خواسته ساخته شود و سقف ۸ متر نمی‌خواسته و ۴ متر می‌خواست. اما وقتی به زنجان می‌روید و می‌بینید سالنی که برای بدمینتون ساخته شد روی اصول دقیق ساخته شد. مثلاً مجموعه‌ای که در تهران برای دوومیدانی ساختیم شیک‌‌ترین مجموعه و استاندارد و ۳ هزار نفره و با زمینی استاندارد مهیا شده است. لذا همه اینها باید در جایگاه خودشان باشد. یک نفر می‌آید و می‌گوید شما در فلان روستا استخر و سوله ساختید، سوله که در همه دنیا فقط شکلش عوض می‌شود. یک جا‌هایی به شکل سوله فضایی است و یک جا‌هایی به شکل سوله است. نمی‌توانید آن را با تیرآهن بسازید چون هزینه‌اش بسیار بالا می‌رود و نیاز نیست. قرار نیست ما در یک شهر ۵هزار نفره سالن لوکس و ۳۰ میلیارد تومانی بسازیم، اما همین ۵-۱۰ هزار نفر هم از بودجه عمومی مملکت حق دارند و باید برای آنها هم همانند شهر‌های دیگر هزینه شود.

اما باز هم به نظر می‌رسد رابطه شما با آقای احمدی‌نژاد در دریافت بودجه مؤثر بوده است، چون در خیلی از بخش‌ها این مشکل وجود داشت.

نخیر. ما با دوندگی و گریه می‌گرفتیم! من خاطره‌ای از این ماجرا دارم. یک روز به دفتر ایشان رفتم و گفتم آقای دکتر پول می‌خواهم. ایشان گفتند آقای علی​آبادی وسط سال است و شما که این کاره‌اید نمی‌دانید بودجه‌ای نیست تا بدهیم؟ گفتم شما هر سفری که می‌روید می‌گویید پروژه شروع شود، اگر می‌گویید وسط سال است و بودجه نداریم پس پروژه جدید شروع نکنید و من هم در سفر‌های استانی بعدی با اجازه شما پروژه جدید را شروع نخواهم کرد. خیلی بحث کردیم و حتی حرف‌های از حالت عادی خارج شد. ایشان نهایتاً عصبانی شد و زیر یک کاغذ سفید نوشت محمود احمدی‌نژاد و امضا کرد و گفت تو که حرف حساب حالیت نمی‌شه، هر چه می‌خواهی روی این بنویس و رفت. دنبالش رفتم و گفتم به هر حال شروع پروژه با هزینه است. ما با تمام قوا می‌ایستادیم که برای ورزش بودجه بگیریم و پیگیری هم می‌کردیم. اعتقادم این است که وزیر ورزش یا رئیس سازمان تربیت بدنی وظیفه کار ورزشی نداره و وظیفه‌اش لجستیک و پشتیبانی است. اگر وزیر ورزش کار‌های خودش را درست انجام دهد و منابع مالی را تأمین و نظارت بر قوانین کند ورزش خوب پیش می‌رود. ما هم سعی کردیم همین کار را بکنیم. تأمین منابع، هم برای فدراسیون‌ها و هم پروژه. اگر دقت کنید متوجه می‌شوید در زمان من دریافتی ۶ تا ۷ برابر افزایش پیدا می‌کند. فدراسیونی که واقعاً نمی‌توانست کوچک‌ترین فعالیتی را انجام بدهد. اگر امروز فدراسیون‌های ما این رشد را پیدا کردند که در سطح دنیا و اکثر رشته‌ها حرفی برای گفتن داشته باشند سر منابع مالی‌ای است که ما در اختیارشان قرار دادیم.

اما ورود و عملکرد شما در حوزه ورزش به جز در بخش لجستیک این‌گونه بود که انگار علاقه داشتید فراتر از این باشید و خودتان بازیگر نقش اول باشید.

کجا؟

در انتخابات فدراسیون‌ها، در چیدمان هیأت‌های استانی.

ما هیچ دخالتی نداشتیم. من نمی‌دانم این مسائل را از کجا می‌گویید.

مثلا در فوتبال شما دوست نداشتید؟ مگر قرار نبود خودتان در انتخابات شرکت کنید؟

نه! اصلاً قرار نبود من شرکت کنم. فضایی که در فوتبال وجود داشت…

اما شما شرکت کردید و بعد استعفا دادید!

بله، این هم به این دلیل بود که خودم نمی‌خواستم. به من حکم شد که فضای ورزش و فضای فوتبال بد است و مردم روی فوتبال توقع دارند و می‌خواهند فوتبال خوب باشد، و اگر شما به آنجا بروید این کار را می‌توانید خوب انجام بدهید. چون هم در موضع رئیس سازمان هستید و هم در موضع رئیس فوتبال این کار را به خوبی می‌توانید انجام بدهید!

این خواسته آقای احمدی‌نژاد بود؟

حالا خیلی‌ها به من می‌گفتند و بهتر است اسم نیاوریم. من ۱۵ روز در قبال این موضوع مقاومت کردم. آمدن رئیس سازمان در فوتبال به صلاح نیست.

آقای صفایی فراهانی یک بار گفته بودند کیومرث هاشمی در جلسه‌ای عنوان کردند که خود آقای احمدی‌نژاد هم علاقه‌مند به ورود در عرصه مدیریت فوتبال هستند.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *