هوای بیرون گرم است مجبورم بخشی از راه را پیاده بروم؛ تشنه هم هستم. به خانه که میرسم قبل از هر چیز سراغ یخچال و آب میروم. با ورود اولین جرعه به دهان، چشمانم گرد میشود! عجیب است چرا آب بدمزه است و گوارا نیست؟
حدس میزنم شاید باید سردتر باشد، تا گوارا شود، با عجله چند قطعه یخ داخل آب میاندازم و بعد از تکان دادن زیاد و سرد شدن، آن را مینوشم، خیلی عجیب است، تشنه هستم اما نمیتوانم آب بخورم و گوارا نیست، بیخیال میشوم، ضعف و بیحالی، مرا مجبور به استراحت میکند و به خواب میروم، چون بیدار میشوم، دوباره سراغ آب میروم و آن را مینوشم، میبینم. گواراست. تعجبم بیشتر میشود. در این فاصله زمانی چه اتفاقی افتاده است، همان آبی که طعم نداشت و گوارا نبود با اینکه آن زمان تشنهتر بودم، اکنون گوارا شد؟
با تکرار این مسأله، متوجه نکته بسیار ارزشمندی شدم؛ پی بردم که چقدر بدنم هوشمندانه عمل میکند، اما من به دلیل اطلاعات غلط از کنار آن به راحتی میگذرم.
اما داستان چه بوده و چیست؟
میدانید فعالیت فیزیکی همیشه همراه با افزایش سوخت و ساز بدن است.
افزایش سوخت و ساز هم، با افزایش تولید گرما در بدن همراه است.
بدن برای جلوگیری از گرم شدن و انتقال گرما به بخشهای مرکزی و حیاتی بدن، با گشاد کردن شریانهای پوستی، جریان خون سطح پوست را افزایش میدهد و سعی میکند مقدار بیشتری خون در تماس با هوای بیرون قرار گیرد و خنک شود، در نتیجه آن، با انتقال خون خنک به بخش های مرکزی بدن، درجه حرارت آن قسمتها که افزایش آن میتواند موجب اختلال در فعالیت های بدن شود، افزایش نیابد.
میتوان به راحتی نتیجه گرفت که قرمز شدن پوست در گرما و زمان فعالیت بدنی به همین دلیل است.
طبیعی است این واکنشها موجب تبخیر بخشی از آب بدن از سطح پوست میشود، زیرا بنا بر قانون فیزیک، نتیجه تبخیر آب از هر جا گرما را میگیرد و سرما را جایگزین میکند.
اما باید اضافه کرد، در شرایط فعالیت سنگین بدنی، تنها آب از سطح پوست دفع نمیشود، بلکه مقدار زیادی از املاح که معمولا «از طریق کلیه باید دفع شود، از این طریق نیز دفع میشود. واضح است علت بوی نامطبوع بدن در هنگام فعالیت فیزیکی به همین دلیل است.
از مهمترین املاح دفعی از این طریق، سدیم است، چون سدیم نقش اساسی در تنظیم فشار خون و میزان گردش خون دارد، کاهش آن میتواند موجب کاهش فشار خون و در نتیجه بروز علایم گرمازدگی شود.
علایم مهم گرمازدگی بسته به شدت گرمازدگی طیف وسیعی را در بر میگیرد: از ضعف و بیحالی تا مرگ میتواند شامل شود.
اما به طور کلی علائم زیر بعد از فعالیت سنگین فیزیکی میتواند نشان از بروز گرمازدگی باشد؛
١. ضعف و بیحالی
٢. بیاشتهایی
٣. خواب آلودگی
۴. تهوع و استفراغ
در این شرایط، بدن آنقدر هوشمندانه عمل میکند و واکنش نشان میدهد که اگر نسبت به آن آگاهی داشته باشیم، میتوانیم به ان کمک کنیم بدون اینکه اختلالی در فعالیت بدن پیش بیاید.
در این شرایط بدن با دو واکنش بسیار ظریف و منطقی نیازهای خود را مطرح میکند که متأسفانه به دلیل نبود آگاهی کافی به آن توجه نمیکنیم و به راحتی از کنار آن میگذریم.
١. شما فعالیت بدنی سنگین داشتهاید و یا در محیط گرم بودهاید و یا به دلیل پوشیدن لباس زیاد، مقداری مایعات و املاح به صورت عرق کردن از طریق پوست و تنفس از دست دادهاید. در نتیجه، تشنه میشوید. پس به سراغ آب میروید. با نوشیدن اولین جرعه آن برخلاف تصور میبینید بر خلاف تشنگی که دارید؛ آّب اصلا» گوارا نیست فکر میکنید شاید به حد کافی خنک نیست پس سعی در سردتر کردن آب میکنید اما باز میبینید که همچنان بد طعم است اینجاست که بدن شما هوشمندانه اجازه نوشیدن آب خالص را نمیدهد چرا؟
چون شما در نتیجه فعالیت سنگین، حجم زیادی مایعات همراه با سدیم از بدن دفع کردهاید لذا مقدار سدیم بدن کاهش یافته و در این شرایط نوشیدن آب خالص و ورود آن به بدن نه تنها کمک نمیکند بلکه موجب کاهش بیشتر غلظت سدیم خون میشود رقیق شدن سدیم، سبب تشدید گرمازدگی میشود.
پس شما اگر ندانید مشکل چیست، در این شرایط از خوردن مقدار مورد نیاز آب منصرف میشوید و چون خسته هستید استراحت میکنید. بدن در این شرایط بدون کمک شما، سعی میکند هوشمندانه از طریق بازجذب سدیم از کلیه و سیستم گوارشی کمبود آن را جبران کند.
بعد از رسیدن مقدار سدیم خون به حد لازم، آنگاه شما اجازه پیدا میکنید آب بنوشید.
٢. بعد از فعالیت سنگین بدن و ماندن در گرما علاوه بر احساس تشنگی، گرسنه هم هستید.
به خانه میروید مثل همیشه غذایی که با مقدار معینی نمک پخته شده جلو شما میگذارند بعد از خوردن اولین لقمه، ناخودآگاه به دنبال نمک پاش میگردید و همزمان اعتراض میکنید که چرا غذا نمک ندارد؟
کسی که آشپزی کرده میگوید: من مثل همیشه نمک به آن اضافه کردهام!
جالب است در اینجا هر دو درست میگویید؛ این حسگرهای هوشمند بدن است که با ورود اولین لقمه و حل شدن بخشی از آن در بزاق دهان آزمایش میشود و به مغز پیام میدهد؛ این غذا نمک به میزان کافی ندارد!
مغز هم خیلی سریع به شما فرمان میدهد، نمک لازم داریم. نمک پیدا کن و به غذا اضافه کن!
متأسفانه رسانههای جمعی به جای اینکه با افزایش آگاهی مردم به آنها حق انتخاب بدهند تا بتوانند با فکر کردن، به نیاز بدن پاسخ مناسب بدهند. یکسره مردم را از خوردن نمک نهی میکنند و حتی تا آنجا پیش رفتهاند که آن را به عنوان سم سفید معرفی کردهاند.
یکی نیست بپرسد ضرب المثل فلانی نمک زندگی است! چه معنی میدهد؟ آیا از این به بعد باید بگوییم: فلانی سم زندگی است!؟
مردم ناغافل از مصرف به جای آن خوداری میکنند و کمترین عارضه آن کاهش راندمان و عملکرد فکری و فیزیکی شخص در فعالیت روزانه است.
بدیهی است اگر در هوای خنک و بدون فعالیت فیزیکی اقدام به خوردن خوارکیها و نوشیدنیهای شور بکنیم، میتواند عوارض خاص خود را داشته باشد.
هرچند اینجا هم بدن هوشمندانه عمل میکند و اگر نمک چیزی که میخورید و یا مینوشید بیش از حد نیازتان باشد، با اولین لقمه یا جرعه که وارد دهان شود و در بزاق دهان حل بشود. حسگرهای بدن زیادی نمک را به اطلاع مغز میرسانند و شما هم فریاد اعتراضتان بلند میشود، که چرا شور است؟
اگر به گذشته بازگردیم، میبینیم پیشینیان ما بسیار بهتر از ما با بدن خود رفتار میکردهاند، بدون اینکه از فیزیولوژی بدن چیزی بدانند.
در قدیم، مردم علاوه بر اینکه امکانات رفاهی و وسیله خنک کننده مناسب در تابستان نداشتهاند، فعالیت های کاری آنها نیز بیشتر فیزیکی بوده است و این هر دو موجب بروز گرمازدگی در آنها میشده و اگر نمیدانستند چه کار باید بکنند به طور طبیعی باید یک روز کار میکردند و دو روز در خانه استراحت میکردند تا بدن دوباره به شرایط طبیعی خود بازگردد.
به همین دلیل و به تجربه دریافته بودند که برای پیشگیری از بروز آن اگر نمک بیشتر بخورند، توان بدنی آنها کاهش نمییابد. پس نمک را به انواع آجیلها و تخمهها اضافه کردند و در تابستان به جای ترشی از شور استفاده کردند و در کنار غذای اصلی مصرف میشد.
حتی در جنوب ایران از جمله جنوب فارس، بندرعباس و بوشهر معجونی مرکب از انواع ادویه، نوعی ماهی و مقدار زیادی نمک در طول زمستان در ظرفی سفالی می ریزند و در طول زمستان در افتاب میگذارند تا برای تابستان به عنوان دسر غذا آماده شود. با اینکه ترکیب آن یکی است، نام آن در شهرهای مختلف اندکی فرق میکند و به نامهای شور، سورو و سور معروف است و هنوز که هنوز است استفاده میشود اما واضح است مقدار مصرف آن نسبت به گذشته به دلائلی نظیر؛
√افزایش امکانات رفاهی و خنک کننده در تابستان
√کاهش فعالیت های فیزیکی
کاهش یافته است.
درست است که این خوراکیها کالری کافی داشته و انرژی لازم را به بدن میدهد؛ اما هدف مهمتر از وجود انرژی موجود در آن، تأمین سدیم مورد نیاز بدن برای جلوگیری از بروز گرمازدگی از طریق آن بوده است.
درست است که در شرایط کنونی، فعالیت گروهی از مردم غیر فیزیکی است و نیز امکانات رفاهی خنک کننده بیشتر، در اختیار مردم قرار دارد، باز در کشور ما دست کم نیمی از مردم همچنان راه در آمد آنها فعالیتهای فیزیکی است و گذشته از آن، درجه حرارت هوا در بخش های جنوبی که هیچ بلکه در بخش های مرکزی کشور گاه به ۴۵ درجه وگاه بیشتر میرسد.
آیا رواست بدون هیچ پیش شرطی همه را به طور کلی از مصرف به جای نمک بترسانیم؟
مشکل اساسی روشنفکران ما، مطالعه کتاب و مقالههای علمی اروپاییها، بدون فکر کردن در مورد آن است در حالی که؛
١. کمترین درجه حرارت هوای کشور ما برابر با بیشترین درجه حرارت آن کشورهاست.
٢. تمایل مردم غرب به دلیل شرایط اجتماعی و فرهنگی و نیز اعتماد آنها به کیفیت غذاهای اماده و نیمه اماده خیلی زیاد است. در نتیجه مصرف اینگونه غذاها بسیار زیاد است.
کارخانههای تولید کننده مواد غذائی به منظور ماندگاری بیشتر غذا، علاوه بر افزودن نگهدارندههای مجاز، از نمک بیشتری استفاده میکنند.
در حالی که بیشتر خانوادهها در ایران از غذا خانگی استفاده میکنند.
٣. امکانات رفاهی و وسائل خنک کننده در این کشوها بیشتر و بهتر است ون یز حجم فعالیت فیزیکی آنها بسیار کمتر از کشور ماست.
۴. نوع پوشش و لباس خانمها در ایران، به منظور حفظ حجاب اسلامی به ویژه در فصل تابستان مخصوصا اگر شاغل باشند بسیار است، که خود میتواند موجب. عرق کردن بیشتر و در نتیجه از دست دادن حجم قابل توجهی مایعات و نمک از بدن شود.
بدون در نظر گرفتن نکات بالا و بدون در نظر گرفتن شرایط آب و هوایی و رژیم غذایی و فعالیت مردم، این روشنفکران تصمیم دارند توصیههای آنها را اینجا بدون در نظر گرفتن تفاوتها پیاده کنند.
در حالی که اگر به مردم آگاهی و حق انتخاب بدهیم، خود بهتر از هر کس دیگر میتوانند با کمک سیستم هوشمند بدن، به خود کمک کنند.
اگر دوست دارید به کسی که گرسنه است، کمک کنید، به جای اینکه به او ماهی بدهید، ماهیگیری را یاد بدهید تا با خلاقیت خود بتواند با کمترین نیاز به ما به خود کمک کند.
دکتر علیرضا داودی، مسئول مرکز بهداشت دانشگاه خوارزمی تهران