نامه تأثیرگذار پدر برای دخترش در شب عروسی اش که به سندروم داون مبتلاست
به گزارش «یک پارس» اکثر پدرها هنگام فرا رسیدن عروسی دخترانشان احساسی از غرور همراه با لذت دارند. این احساسات برای پاول دوتری از ایالت اهایو قوی تر هستند. تنها دختر او، جیلیان، سندروم داون دارد. ماه جوئن گذشته، در 25 سالگی با نامزد خود، رایان ازدواج کرد. به عنوان یک کار آموزشی برای سایت The Mighty، سایتی که در زمینه داستان های الهام بخش و آموزنده مربوط به افراد مبتلا به بیماری و یا معلولیت هستند، فعالیت می کند؛ پاول یک نامه برای دخترش در این سایت منتشر کرد. نامه ی پدر نشانه ی آشکار تحسین و احترامش نسبت به موفقیت قابل توجه جیلیان و نشانه ی ایمان بی اندازه اش به توانایی های دخترش است.
«آیا تمام کارهایی که آنها میگفتند تو هرگز نمی توانی انجامشان دهی را به یاد می آوری؟ تو نمی توانی دوچرخه سواری کنی یا ورزش کنی. نمی توانی به دانشگاه بروی. نمی توانی ازدواج کنی. حالا خودت را ببین…»؛ بخشی از نامه 700 کلمه ای پاول.
تمامی زندگی جیلیان تا کنونی مجموعه ای از موفقیت های بی نظیر است. او تقریبا همه ی کارهایی که افراد دیگر می گفتند او هرگز قادر به انجامشان نیست را انجام داده است؛ مثلا مستقل زندگی کردن یا فارغ التحصیلی از دانشگاه یا داشتن یک شغل.
پدر جیلیان اشاره کرد: «هنگامی که جیلیان به دنیا آمد، افراد زیادی از بیمارستان که سعی داشتند به ما کمک کنند به من و مادر جیلیان تعداد زیادی کتابچه های آموزشی دادند که برای این هدف تعبیه شده بودند که به ما اطلاع دهند، جیلیان احتمالا از عهده ی چه کار هایی برنمی آید: اینکه بخواند، مدرسه عادی برود، دوچرخه براند و… ما همه ی آن ها را در سطل زباله ریختیم. ما به جیلیان اجازه دادیم که به خود معنی و مفهوم دهد؛ همان کاری که با پسر معمولی مان، کلی، برادر بزرگ تر جیلیان انجام دادیم.
هرچند جیلیان همیشه سعی داشته که به پدرش ثابت کند او می تواند یک زندگی معمولی داشته باشد، پدرش هنوز نگرانی و ترس هایی در مورد آینده ی او داشت. آموزش دوچرخه سواری به او یک چیز بود و اما اجتماعی کردن او یک چیز دیگر که کمتر قابل پیش بینی بود.
پاول میگوید: «نگرانی های من در مورد جیلیان خاص بودند. می دانستم من و مادرش از عهده ی تحصیل او بر می آییم. کری قانون را یاد گرفت و از آن به عنوان چماق استفاده کرد تا ما معلمان را مجبور کنیم به او آموزش دهند؛ اما کاری که ما از عهده ی آن برنمی آمدیم پیدا کردن دوست ها و هم نوعانی برای جیلیان بود».
پاول از لحظه ای ناراحت کننده در دوران بزرگسالی جیلیان یاد می کند که جیلیان به پدر و مادرش میگوید، هیچ دوستی ندارد.
پاول می گوید: «در آن لحظه واقعا خرد شدم». در این لحظه بود که پاول تردید کرد آیا جیلیان یک زندگی اجتماعی خوبی خواهد داشت یا خیر، چه برسد به یک زندگی خوب عاشقانه؛ اما او هم اکنون ازدواج می کند.
پاول می گوید: «او یک جنتلمن تمام عیار است. او قدر دخترمان را می داند و او را درک می کند. ما دیگر چه چیزی از دامادمان بخواهیم».
منبع: today.com