برچسب: داستان کودکانه

  • قصه باغچه مادربزرگ

    قصه باغچه مادربزرگ

    قصه کودکانه ی باغچه ی مادربزرگ   یکی بود یکی نبود. مادر بزرگ یه باغچه قشنگ داشت که پراز گلهای رنگارنگ بود. ازهمه ی گل ها زیباتر گل رز بود. البته اون به خاطر زیباییش مغرور شده بود و با بقیه گل ها بدرفتاری می کرد. یک روز دوتا دختر کوچولو و شیطون که نوه های…

  • داستان کودکانه گنجشک فراموش کار

    داستان کودکانه گنجشک فراموش کار

    داستان کودکانه   سال ها پیش در جنگلی بزرگ و سرسبز، روی بالاترین شاخه ی بزرگ ترین و بلندترین درخت، گنجشکی زندگی می کرد. گنجشک قصه ما؛ روزی تصمیم گرفت که برای دیدن دوستش به خانه ی او برود. صبح زود به راه افتاد. از جاهای زیادی عبور کرد. اما گنجشک کوچک قصه ی ما…