انتقاد کننده: واژه نامه ی بحران: تغییر وتحول کلمات
بدون این که براستی توجه کنیم ، بحران حالت دائمی بخود گرفته است. زبان و گفتار نمودار تغییرات سال های اخیر است. بخش اول واژه نامه از ریاضت اقتصادی تا مرکل، آنجلا
جورج دیتز: اشپیگل آنلاین ۲۴٫۰۷٫۲۰۱۵
برگردان: ظفردخت خواجه پور
ما در دهه ی بحران زندگی می کنیم. این بحران دیگر یک مرحله نیست، برنامه ای برای حل آن وجود ندارد، چیزی نیست که با تئوری ویا با عمل بشود برآن غلبه یافت برای این که: بحران دائمی شده است و با خود در تناقض است.
در نهایت بحران گذری است که گذشته را از حال جدا می سازد، ولی وقتی که تصوری در مورد وضعیت جدید موجود نیست و آینده را رویدادهای ِ کنونیِ بدون آلترناتیوِ رژیم سرمایه داریِ حاکم بلعیده است، بحران مانند حالت بد مستی بیمارگونه ای است بدون خماری و نشئه.
این بحران ، علامتِ تلاطم مرگ آمیز و فلج کننده ای است که ده سال است که تداوم دارد و نشانه ای ازپسا – دموکراسی بیمار وکسل و بی رغبت است که : “جورجو آگامبن ” آن را وضعیت اضطراری دائمی نامیده است یعنی ابزار سلطه ی قدرت ِ سرد و خشن.
دهه ی نود طولانی بود و در ۱۱ سپتامبر با حمله به مرکز تجارت جهانی پایان یافت. سالهای صفردار( ۲۰۰۹-۲۰۰۰ ) کوتاه بود ودر ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۸ با فروپاشی” بانک برادران لِمن ” به آخر رسید و از آن موقع تا کنون هرج ومرج حکومت می کند.
چون اصول وقواعد این بحران به آزمایش در نیامده اند، مشروعیت ندارند. این وسیله ای است که بر اساس مصلحت بینی بوجود آمده فقط عقلانیت تجارت مد نظر است و این به معنی تعقل یا بیخردی بازار است نه دیگر درست بودن هدف ها.
زبان وگفتار بسته استریل شده است
این بحران مدت هاست است که ” وضعیت مسلط ” شده است. انسجام وآگاهی ایجاد میکند و منطق و گفتار خود را دارد، به این صورت که گفتار ، بحران را توضیح می دهد و نیز بحران، گفتار را.
از آنجا که کلماتِ بحران معانی خود را پنهان می کنند، ابزار رمز وراز های بازی قدرت وفریب وسراب می شوند که همٌ وغمشان اینست که واقعیتِ قصد وهدف خود را بپوشانند.
زبان به مثابه ی بسته استریل وضد عفونی شده ای است که قابل شستشوست، زبانی که محصول مصنوعی خود را باز تولید می کند، زبان بوروکراتها وقواعد ونظم ها، زبان عملکرد ها و مصلحت ها، فشار ها و اجحاف ها، زبان تهدید وخشونت که دیگر وسیله ای برای روشنگری نیست، بلکه زبان وابستگی است.
ما مدت هاست که خود را تغییر داده ایم، شاید بدون این که آگاه به آن باشیم. ولی در کلماتی که بکار می بریم، می شود این تغییرات را تمیز داد.
(Austerity) Austerität
ریاضت اقتصادی: کلمه ای جدید با آهنگ وتلفظی بسیار قدیمی. کلمه ای که زیادتر از مصداق ومعنی آن بکار برده می شود. کلمه ای پیچیده که مفهوم ساده ای را می رساند: خواست وتقاضا برای ذخیره کردن وپس انداز. کلمه ای که در آلمان معنی دیگری از دیگر کشور ها دارد: یکی در آن راه حل می بیند و دیگری از آن مشکل ومسئله درک می کند.
(Brussels ) Brüssel
بروکسل: پیشتر ها ” مولوخ “نامیده می شد به معنی نیرو یا تشکیلات عظیم وشیطانی منهدم کننده. جائی که سیاستمداران در آن سکونت دارند که نه چیزی می شوند و یا چیزی بودند. به نظر می رسید که پول زیادی موجود بوده است. رستوران های عالی در شهر ودر مرکز اسپانیا، پرتغال یا یونان و شاهراه های افسانه ای که در مرکزِ –هیچ– ساخته شده اند. بروکسل آن وقتها برای خیلی ها –قرار و وعده– بود، امروز برای بسیاری دشمن است.
Chaos
هرج و مرج: وقتی که نظم ها وقوانین رعایت نشوند، هرج ومرج تهدید می کند، همچنین هرج ومرج اخطار می دهد، زمانی که قوانین وقواعد اجرا شوند. بیشتر از سایرین اقتصاد دانان آنگلوساکسونی در مورد ریاضت اقتصادی می گویند که جامعه یونان در – حاشیه – پس انداز کرده است. –حد متوسط ومعتدل– آرامش است. وقتی که – مرکز– نا آرام می شود، دموکراسی به خطر می اقتد.
(Democracy) Demokratie
دموکراسی: دموکراسی در خیلی جا ها راه حلی برای هرج ومرج است، اگر خودش منجر به هرج ومرج نشود. در این اواخر به نظر رسید که در بحران یونان، برای برخی مرز بین دموکراسی و هرج ومرج مبهم وتاریک شده باشد به این معنا که: یکی با رای گیری باستانی جشن گرفت، برای این که مردم باید در مورد برنامه واقدامات ریاضت اقتصادی تصمیم می گرفتند. دیگران “همه پرسی” را به نقد کشیدند، ( “زُود دوچه سایتونگ” )، چیزی که با توجه به بودنش در گیومه، ” جمهوری دموکراتیک آلمان” را تداعی می کند که مشروعیت دموکراتیک را از دست می دهد. جالب است که هم زمان دوباره کلمه ی کمونیسم به گفتمان و زبان سیاسی برگشت که یکی از موارد مورد نظر –ورافاکیس– مارکسیست بوده است.
)Europe (Europa
اروپا: یک نوع ماشین سیاسی پیوسته سیار، به هر حال اگر از زمان فروپاشی دیوار برلین، به آن توجه شود: اروپا ، همین طور پیش خود، گسترده تر شد، گویا که این یک قانون طبیعی تاریخی است. اتحادیه ی اروپا جنبه ِ قانونی به خود گرفت، مرزها از بین رفتند– ناسیونالیسم از بین رفت، ظاهرا این طور به نظر می رسید و – هیچ – جای آن را گرفت. همه اینها از طریق اتحادیه اروپا به سرعت انجام گرفت. این اتوماتیسم خوش بینانه از تاریخ جهان در حال حاضر در حال عقب گرد است.